جرمی کوربین صبح امروز با مشاهده اینکه محل برگزاری مجلس سنا در لندن ، الهام بخش وزارت حقیقت در سال 1984 اورول بود ، سخنرانی تأخیری خود را درمقابل ضد Brexit آغاز کرد. طرفداران اروپایی که بر حزب کارگر وی تسلط دارند. به نظر می رسد آقای کوربین اخیراً به پرونده عضویت انگلیس در اتحادیه اروپا روی آورده است.
وی به عنوان عضوی با حقوق بال جناح چپ یورواسکپتیک حزب خود که در آخرین رفراندوم برای بریتانیا برای ترک باشگاه تلاش می کرد ، در سال 1975 ، وی انتقادات سختگیرانه ای از بروکسل به نام خود داشت. این اتحادیه ، در گذشته ادعا می کرد ، “مستقیماً مسئول” سو abuse استفاده فاحش از حقوق بشر و منابع طبیعی است و پروژه آن “همیشه ایجاد یک بازار بزرگ عظیم در بازار آزاد بوده است.” همین اواخر تابستان گذشته اوون جونز ، یکی از رسانه های رسانه ای آقای کوربین که از بحران یونان عصبانی شده بود ، مقاله ای را منتشر کرد که پرونده Brexit را با اصطلاحات چپ گرا یا “Lexit” مطرح می کند. در یك مصاحبه در اوایل رهبری خود شخص خودداری كرد كه چنین موضعی را رد كند.
امروز صبح او به طور گسترده غرضات خود را در مورد اتحادیه اروپا (“از عدم پاسخگویی دموکراتیک تا فشار نهادی برای مقررات زدایی یا خصوصی سازی خدمات عمومی”) تکرار کرد و به صراحت گفت که او یک پلت فرم با دیوید کامرون (که ممکن است تلاش کند تا آنچه رهبر حزب کارگر “پرونده سوسیالیستی” برای ماندن در وضعیت خود خواند تأیید می کند). اما وی همچنین با استناد به تغییرات آب و هوایی ، حقوق بشر و حمایت های اجتماعی ، به خوبی مبانی استدلال در سمت چپ عضویت را ایجاد کرد و نتیجه گرفت: “شما نمی توانید دنیای بهتری بسازید مگر اینکه با جهان درگیر شوید.” Brexit ، وی مشاهده کرد که نه با شرایط چپ بلکه با بوریس جانسون و نایجل فاراژ اتفاق می افتد: “فقط تصور کنید که [the right] اگر ما در ماه ژوئن به خروج از اتحادیه اروپا رأی بدهیم ، در اینجا در انگلیس با حقوق کارگران روبرو خواهیم شد. “او گفت بهتر است که در اتحادیه اروپا بمانیم و آن را تغییر دهیم.
این مداخله باید دو اثر مثبت داشته باشد. اولین مورد این است که آقای کوربین با اعلام “اکثریت قاطع” حزب کارگر برای عضویت ، به نمایندگان مجلس ، نمایندگان مجلس ، مشاوران و فعالان خود مجوز داده است که خود را به کارزار انتخاب کنند. مورد دوم این است که الگویی را برای انواع استدلال های مورد نیاز برای بسیج رأی دهندگان جوان و چپ که باید ستون فقرات رأی طرفداران اتحادیه اروپا باشند ، مشخص می کند اما – با آغاز دوره مبارزات رسمی از فردا – به نظر نگران کننده بی تفاوت نگاه می کنند.
آیا منظورش بود؟ برخی ، به ویژه در اردوگاه طرفدار Brexit ، اظهار داشتند كه آقای كوربین یورواسكپتیسیسم خود را سرکوب می كند تا از التهاب در روابط قبلا پرتنش خود با جریان اصلی میانه روی حزب خود جلوگیری كند. این قابل تصور است. همانطور که در آخرین ستون خود مشاهده کردم ، در ماه های گذشته کسانی در دفتر او دیده اند که فکر می کنند او باید جنگ خود را انتخاب کند ، مانند Seamus Milne ، رئیس استراتژی خود ، بر کسانی که جنگ کامل علیه میانه روهای Europhile را ترجیح می دهند ، پیروز می شوند.
اما امروز صبح آقای کوربین به خصوص در جلسه پرسش و پاسخ پس از سخنرانی این تصور را داشت که واقعاً در مورد پرونده عضویت متقاعد شده است. این واقعیت که برجسته ترین Brexiteers در سمت راست هستند و نوعی گرایش به گرایش در برابر بازار آزاد و ضد مهاجر را پیش می برند ، باید به او کمک کند که از Leave Leave حمایت کند. یکی دیگر از عوامل گزارش شده فرصتی است که آقای کوربین از زمان رهبر شدن مجبور شده است سایر سیاستمداران اروپایی را بشناسد: “جرمی کشف کرده است که دیدار با دیگر رهبران را کاملاً دوست دارد” بار دیروز. تأثیرگذارترین ، شاید ، اصرار بر ضد Brexit از چپ گرایان جنوب اروپا بود. یانیس واروفاکیس ، وزیر دارایی سابق یونان که بطور غیررسمی به رهبر کارگر مشاوره می دهد ، اخیراً به من گفت که وی رهبر کار را تشویق می کند که “بقیه” را تأیید کند (صحبت های آقای کوربین در مورد ماندن در اتحادیه اروپا و اصلاح آن از داخل نشانه اثبات او است). آنتونیو کوستا ، نخست وزیر سوسیالیست پرتغال ، نیز وی را در برابر “Lexit” هشدار داد – این مورد حتی در سخنرانی نیز مورد اشاره قرار گرفت.
از این نظر ، و اگرچه ممکن است دوست نداشته باشد آن را بپذیرد ، اما آقای کوربین تفاوت چندانی با برخی از همتایان محافظه کار خود ندارد. بسیاری از آنها یوروسپتیک انگلیس هستند که تردیدهایشان در مورد اتحادیه اروپا به دلیل تجربه مسئولیت سیاسی خط مقدم و ملاقات و کار با همتایان اروپایی خود ملایم شده است ، یا حداقل آنها را ظریف کرده است. این در مورد دیوید کامرون صدق می کند ، که قدردانی و حساسیت وی برای همکاری قاره در جریان “مذاکره مجدد” اخیر وی در مورد عضویت انگلیس افزایش یافت. به همین ترتیب جورج آزبورن ، که سوicion ظن وی در مورد اتحادیه اروپا هنگام صدارت در سال 2010 ، به گفته متحدان ، در طول سرپرستی منافع اقتصادی انگلیس به موضع تساهل آمیزتر تبدیل شده است. ویلیام هیگ و بیشتر کار خود را در وست مینستر با سرزنش کردن در بروکسل سپری کرد ، اتهامات یورواسکپتیک را مبنی بر اینکه “در طی چهار سال حضور در وزارت امور خارجه (بطور سازمانی یوروفیل)” “بومی شده” جلب کرد. (استثنا مایکل گوو است ، که بیشتر از زمان عضویت در وزارت آموزش و پرورش ضد اتحادیه اروپا را ترک کرد.)
این روند کلی باید به بریتانیایی ها که می توانند رای به توقف مکث بدهند بدهد. شاید همانطور که اردوگاه ضد اتحادیه اروپا القا می کند ، مصلحت اندیشی سیاسی و بیش از حد وقت جمع آوری کاناپه و سرگرمی با نخبگان یورو ، آن را هدایت می کند. اما شاید ، شاید فقط ، کسانی که در راس سیاست هستند و اروپا را از نزدیک می بینند و با مسئولیت آینده انگلیس دست و پنجه نرم می کنند ، به ورطه فرو رفته و دیده اند که جهش ارزش ریسک پذیری را ندارد. آشنایی با اتحادیه اروپا ممکن است “محتوا” ایجاد نکند ، اما به نظر می رسد رهبران انگلیس را به این نتیجه سوق می دهد که ادامه عضویت به نفع کشور است ، بد قصابی.