در 3 ژوئیه جرمی کوربین به یونیت ، بزرگترین اتحادیه کارگری انگلیس گفت که “کارگران به عنوان صدای سیاسی طبقه کارگر بازگشتند”. اگر درست باشد این خوب است: حزب کارگر به نمایندگی از طبقه کارگر تاسیس شد و طبقه کارگر در سالهای اخیر به دلیل تلفات نیروی کار و رکود بیشتر اقتصاد به شدت آسیب دیده است. افسوس ، این مزخرف است. پیوندهای حزب کارگر با طبقه کارگر طی 30 سال گذشته در حال ضعیف شدن بوده است – و در دوره آقای کوربین همچنان ضعیف می شود.
طلاق بین حزب کارگر و کارگران در دو مرحله انجام شده است. اولی زیر نظر تونی بلر بود. آقای بلر آینده حزب را حزب طبقه متوسط حرفه ای می دانست: این افراد تحصیل کرده دانشگاه هستند که بیشتر با دست و مغز کار می کنند و لیبرالیسم مضاعف بازارهای آزاد و اخلاق ترقی را پذیرفته اند. دستگاههای حزب توسط سیاستمداران حرفه ای identikit که در همان دانشگاهها (اغلب هاروارد و همچنین آکسفورد) بوده اند و در همان اتاقهای فکر کار می کردند ، بر عهده گرفتند. تعداد قابل توجهی از این نمونه های یخ زده زن بودند. همانطور که گسترش سریع دانشگاه ها به مراتب بیشتر از زنان طبقه کارگر به نفع زنان طبقه متوسط بود ، لیست های کوتاه زنان که فقط حزب کارگر بودند باعث سرعت بخشیدن به تبدیل حزب کارگر از یک طبقه طبقه کارگر به یک حزب طبقه متوسط شد. .
شرط بندی این حزب برای ظهور طبقه متوسط باعث شد این حزب در سه انتخابات پیاپی پیروز شود. اما نشانه های هشدار دهنده زیادی وجود داشت. طبقه کارگر سنتی سیاست را برای کارهای خصوصی کنار گذاشت. عضویت حزب به صورت فلات. تعداد شرکت ها به شدت کاهش یافت. در دهه های 1970 و 1980 نزدیک به 80٪ مردم به رأی گیری می پرداختند. از سال 2000 تا همه پرسی Brexit در سال 2016 میزان مشارکت مردم 63 درصد بود. نیو کارگر حزبی بود که آنها درباره آن کم می دانستند و کمتر به آن توجه داشتند.
مرحله دوم با جرمی کوربین بود. بدون شک آقای کوربن خود را قهرمان طبقه کارگر تصور می کند. اما این یک طبقه کارگر از تخیل او است تا دنیای واقعی. وی در یک خانه بزرگ در شروپشایر بزرگ شده و زندگی خود را به عنوان نماینده مجلس در حوزه انتخابیه (ایسلینگتون شمالی) سپری کرده است که هرگز تحت تأثیر صنعتی سازی و صنعتی سازی قرار نگرفته است. آقای كوربین در واقع ریاست تصرف حزب توسط سه گروه را بر عهده دارد: اقلیت های قومی ، به ویژه مسلمانان. متخصصان بخش دولتی ؛ و هزاره های ناامید ، اکثر آنها کودکان تحصیل کرده دانشگاه از طبقه متوسط حقوق بگیر ، که نمی توانند پاهای خود را روی نردبان دارایی بگذارند. آخرین آمار عضویت نشان می دهد که 77٪ اعضای حزب طبقه متوسط هستند (یعنی از گروه های اجتماعی ABC1 استقبال می کنند). نسبت نمایندگان کارگری که تجربه کار دستی داشته اند از 16٪ در سال 1979 به 3٪ امروز کاهش یافته است. این حزب علی رغم این واقعیت که 70٪ از ترک تحصیل کنندگان به دانشگاه نمی روند ، تقریباً هیچ نماینده جوان تری ندارد که تحصیلات دانشگاهی داشته باشد (آنجلا راینر یک استثنا not قابل توجه است). قدرتمندترین گروه فشار این حزب ، Momentum ، توسط یک فارغ التحصیل دانشگاه کمبریج با مدرک MBA از دانشکده بازرگانی لندن تاسیس شد و پر از هزاره های تحصیل کرده است. به طور متوسط یک عضو اتحادیه صنفی اکنون زنی 50 ساله است که در بخش دولتی کار می کند. در یک کتاب جدید جذاب بن کوبلی ، فعال سابق کارگری ، “قبیله: چپ های لیبرال و سیستم تنوع” ، اشاره شده است که کتاب قانون حزب کارگر 2017 ، یک سند 91 صفحه ای ، شامل 26 ذکر “جنسیت “، 41” BAME “(سیاه ، آسیایی و اقلیت قومی) ، 43” قومی “، 11” نژاد “، دو” سیاه “و” آسیایی “به ترتیب ، اما فقط دو” طبقه “.
این تسخیر حزب کارگر توسط گروههای دیگر همزمان با دوران سخت طبقه کارگر سنتی انگلیس – به ویژه طبقه کارگر سفیدپوست – بوده است. نسبت مردان در سن کار بدون صلاحیت که در نیروی کار فعال نبودند از 4٪ در اواسط دهه 1990 به 30٪ امروز افزایش یافت. کودکان بیچاره سفیدپوست انگلیسی در مدرسه از هر گروه قومی دیگر وضعیت بدتری دارند. در سال 2016 ، 75 درصد از خودکشی های گزارش شده در انگلستان مرد بوده است. خطر خودکشی برای مردان کم مهارت ، به ویژه افرادی که در صنعت ساختمان کار می کنند ، سه برابر بیشتر از مردان است. اما این مانع از آن نشده است که بسیاری از فعالان وابسته به حزب کارگر از همه سفیدپوستان ، هرچند سابقه آنها فروتنانه باشد ، به عنوان بردار ستم اهریمنی کنند. در بخشهای قابل توجهی از حزب کارگر از اصطلاح “مرد سفیدپوست” بعنوان یک اتهام به جای توصیف استفاده می شود.
بسیاری از طبقه کارگر در شمال به دلیل احساس وفاداری سنتی به رای دادن به کارگران ادامه می دهند: تلاش حزب محافظه کار برای بدست آوردن مکان هایی مانند اسقف اوکلند در انتخابات 2016 به طور انفرادی به شکست انجامید. اما آنها به طور فزاینده ای به حزبی رأی می دهند که از نظر سازمانی یا جسمی دیگر “متعلق به آنها” نیست. آنها به جای بهره مندی سهامداران از مالکیت ، از وام های خارجی استفاده می کنند. همانطور که آقای کوبلی گفت ، حزب کارگر اکنون حزبی از اعضای طبقه متوسط و پوست سفید است که به طور مساوی بین زنان و مردان تقسیم شده است ، که برای اطمینان ترین رای خود به رای دهندگان غیر سفید پوست ، به ویژه مسلمانان اعتماد می کنند.
با این وجود حزب کارگر ممکن است در عمل همانگونه که هست رفتار منطقی داشته باشد: آقای کوربین منشا چیزهای آینده است نه یادگاری از دهه 1960. اقلیت های قومی بریتانیا در حال گسترش و درگیری سیاسی تر هستند. IPSOS موری تخمین می زند ، در انتخابات عمومی ژوئن 2017 ، 73٪ از رای دهندگان اقلیت قومی به کارگران رأی دادند در حالی که 39٪ از رای دهندگان نژاد سفید. سیزده از 20 نمایش برتر حزب در مناطقی بود که به شدت مسلمان بودند. بیشترین شانس کارگران برای رسیدن به میدلندز بیش از آنکه در خواست کارگران جگوار لندرور باشد ، در بسیج رای مسلمانان نهفته است. طبقه متوسط بخش عمومی علی رغم دهه ها گریه در مورد نابودی طبقه متوسط بسیار عظیم است. و هزاره های ناامید کننده به طور بالقوه عوض کننده بازی در سیاست انگلیس هستند. رشد اقتصادی کند است. این دانشگاهها به طرز خطرناکی بیش از حد گسترش یافته اند (در حالی که هنر آموزش دانشجویان خود را مبنی بر اینکه غرب مبتنی بر استثمار ، مرد سالاری و سایر بی عدالتی ها است) به کمال می رسانند. شرکت های خدمات حرفه ای بیشتر کارهای خود را به دستگاه های هوشمند یا ارائه دهندگان ارزان قیمت در جهان در حال ظهور می سپارند. به طور كلی مشكلات بهره وری انگلیس هرچه باشد ، این كشور در حال تولید یك كار درخشان در تولید انبوه “روشنفكر” بیگانه است كه به آرا votes مورد نیاز حزب كارگر به سبک كوربن برای پیروزی در انتخابات بعدی نیاز خواهد داشت.
تصمیم تونی بلر در شرط بندی آینده حزب کارگر بر تحرک رو به بالا شاید اقدامی عالمانه در دنیای نئولیبرالیسم پیروزمندانه بوده باشد. اما در پی بحران مالی و رشد پوپولیسم تخریب کننده ثروت ، تصمیم آقای کوربین در شرط بندی حزب برای تحرک رو به پایین ممکن است درست باشد.