ما عبارت “دام مرگ” را خیلی کم استفاده می کنیم. اما تله مرگ دقیقاً همان چیزی است که برج گرنفل 24 طبقه در غرب لندن هنگام آتش گرفتن در ساعات اولیه 14 ژوئن تبدیل به آن شد. این آتش سوزی که تصور می شد با منفجر شدن یخچال در یک طبقه چهارم شروع شده است ، با آتش گرفتن روکش ساختمان به سرعت گسترش یافت. ده ها نفر از ساکنان نتوانستند به پله های داخلی برسند. هیچگونه آتش سوزی خارجی برای بردن آنها به ایمنی ، سیستم آب پاش برای مهار شعله های در حال پیشروی و هشدار دهنده دود برای بیدار کردن مردم وجود نداشت. برای برخی ، تنها راه فرار پریدن و امید به بهترین چیز بود: هفده جسد جامپر در زمین پیدا شده است. چندین شاهد عینی گزارش می دهند که نوزادی از پنجره طبقه میانی پرتاب شده و توسط افرادی که در زیر ایستاده اند گرفتار شده است.
س immediatelyالات بلافاصله روی هم جمع شدند. چند نفر کشته شدند؟ آتش سوزی چگونه آغاز شد؟ چرا اقدامات احتیاطی ایمنی بسیار ناتوان بودند؟ برای مراقبت از قربانیان چه کاری می توان انجام داد؟ پاسخ دادن به ساده ترین این سالات نیز به طرز شگفت انگیزی دشوار خواهد بود: بسیاری از افراد ساکن برج بلوک مهاجران اخیر یا حتی پناهندگان بودند. اولین مرگ شناخته شده پناهنده ای از سوریه بود که به تازگی به این کشور آمده بود و دو ساعت آخر زندگی خود را در دام جهنم گرفتار کرد و با خانواده اش در خانه صحبت کرد. نخست وزیر ، ترزا می ، اعلام کرد که یک تحقیق رسمی وجود دارد. پلیس متروپولیتن تحقیقات جنایی را آغاز کرده است. چندین نماینده مجلس خواستار تشکیل پرونده برای کشتار جمعی در شرکت ها شده اند.
در طبیعت فاجعه های هولناک است که آنها جوامع را به هم نزدیک می کنند. آتش نشانان و پیراپزشکان جان خود را به خطر انداختند تا جهنم خشمگین را اهلی کرده و هر کسی را که می توانستند نجات دهند. هزاران نفر از کمک های مفید (غذا ، لباس ، محل اقامت) به موارد عجیب و غریب (بیکینی طراح و یک مجموعه گلف) کمک مالی کردند. این واقعیت که ما هرگز دقیقاً نمی دانیم چه کسی در این آتش سوزی جان باخته است ، ترس از بی هویتی زندگی مدرن شهری را ایجاد می کند. در حقیقت ، آتش سوزی خلاف گمنامی را آشکار کرده است: دنیایی از سازمان های داوطلبانه ، روابط خانوادگی ، پیوندهای محله و رهبران مذهبی بیش از حد فعال.
اما این در طبیعت فاجعه های هولناک است که س questionsالات سیاسی تفرقه انگیز را ایجاد می کند. این مسئله وجود دارد که چه کسی مقصر فاجعه است – وزیر مسکن؟ یا مقامات کنزینگتون؟ یا انجمن مسکن؟ یا شرکت خصوصی که مسئول اداره روزمره ساختمان بود؟ این امر به قضاوت های دقیق قضات و بسیاری از کارشناسان دیگر بستگی خواهد داشت که بدون تردید در تحقیق و تفحص از طرف دولت و متباع از آنها مشاوره خواهد شد. در حال حاضر دو مکاشفه بر ضرورت بحث افزوده است: روکش فلزی که در ساختمان استفاده می شود در ایالات متحده برای ساختمانهای بلندتر از چهل فوت ممنوع است. همچنین در آلمان “قابل اشتعال” است. یک نسخه از روکش فلزی مقاوم در برابر آتش فقط برای کل ساختمان 5000 پوند هزینه دارد.
همچنین مسئله حیاتی اگر کمی ناخوشایند باشد از روایت سیاسی وجود دارد. کدام حزب سیاسی خواهد توانست از این فاجعه به نفع خود استفاده کند؟ تراژدی هایی از این دست می توانند بعنوان امور محلی و بدون تأثیرات سیاسی گسترده تری ارائه شوند. اما آنها گاهی اوقات می توانند رویدادهای مهم سیاسی را که به تغییر توازن قدرت یا حتی ایدئولوژی حاکم کمک می کنند ، متاستاز کنند. فاجعه رونان پوینت در سال 1968 ، هنگامی که یک برج برج 22 طبقه فرو ریخت ، منجر به ایجاد مقررات سختگیرانه تر در ساخت و ساز شد. آتش سوزی کارخانه پیراهن کش مثلث در شهر نیویورک در سال 1911 ، زمانی که 146 کارگر ، که اکثر آنها زن بودند ، به آتش کشیده شدند زیرا صاحبان آنها درهای راه پله ها و خروجی ها را قفل کرده بودند ، به ظهور ترقی خواهی کمک کرد. این فاجعه نیز احساسی مشابه دارد.
خانم می هنگامی که از برج دود سوختن بازدید کرد و با سرویس های امداد و نجات گفتگو کرد ، از نظر محافظه کاران روایت را شروع ناخوشایند کرد و با هیچ یک از ساکنان ملاقات نکرد. این به این ایده کمک می کند که ، در بهترین حالت او “میبوت” است که توانایی ابراز احساسات را ندارد ، از نظر سیاسی یک کیفیت عالی ندارد و در بدترین حالت ، او از انگلیس مدرن بسیار ناراحت است ، فقط وقتی در خانه با او صحبت می کند افرادی با لباس یکسان یا رأی دهندگان محافظه کار مجاز. در مقابل ، جرمی کوربین ، رهبر حزب کارگر ، با پاسخ گویی بسیار انسانی تر ، گفتگو با ساکنان ، دلجویی از قربانیان و ابراز خشم صالح از آنچه اتفاق افتاده است. این موضوع چیزی را که در طول مبارزات انتخاباتی کاملاً واضح شده بود ، برجسته می کند: اینکه آقای کوربین به سادگی یک سیاستمدار بسیار بهتر از خانم می است ، در آنجا سرد است ، در جایی که لک می زند طبیعی است و در جایی که رباتیک است انسانی است.
این فاجعه همچنین به بحث گسترده تر آقای کوربین منجر می شود: این که پس از دهه ها نئولیبرالیسم تحت سلطه مارگارت تاچر و تونی بلر ، انگلیس به دو جهان تقسیم شده است. این آتش سوزی دنیای کلاس رو به رشد خدمات لندن را آشکار کرد: مهاجران ، پناهندگان و کارگران گاه به گاه که در خانه های اجتماعی (در این مورد ناامن) انبار شده اند تا بتوانند بیش از حد کلاس کنسینگتون را با رانندگان ، نظافتچی ها ، آرایشگاه ها و متخصصان مراقبت های کودکان ارائه دهند. . این آتش سوزی همچنین برخی از مشکلات استفاده از مکانیزم های بازار برای تحویل کالاهای اجتماعی را آشکار کرد: طبق گزارشات در سال گذشته به چهار نفر از مدیران KCTMO ، شرکت مدیریت کننده آپارتمان ها ، 650 هزار پوند پاداش پرداخت شده است.
استدلال به نفع انعقاد قرارداد با شرکتهای متخصص و انگیزه دادن مدیران این شرکتها با پاداش ، این است که با افزایش کارایی کلی ، به نفع همه است. این بحث دشوار است وقتی مدیران از پاداش های هنگفتی بهره مند می شوند و جان مردم به خاطر پس انداز 5000 پوند از بین می رود. آقای کوربین با خواستار توقیف آپارتمانهای لوکس خالی برای افرادی که در اثر آتش سوزی بی خانمان شده اند ، مزیت خود را به خانه هل داد. “قابل قبول نیست که در لندن شما ساختمانهای لوکس و آپارتمانی داشته باشید که برای آینده به عنوان بانکداری زمین نگهداری می شوند در حالی که بی خانمانها و فقرا به دنبال جایی برای زندگی خود هستند”.
آقای کوربین با سیاسی کاری فاجعه گرنفل با چنین کارآمدی بی رحمانه ای خطر بازی کردن بیش از حد دست خود را دارد. درخواست وی برای تصرف در آپارتمانهای خالی نگرانیهای جدی ایجاد می کند ، به ویژه هنگامی که با تماس با صدای وزیر اعظم سایه وی ، جان مک دانل ، به طرفداران حزب کارگر برای اعتراض یک میلیون نفر به نتیجه انتخابات در حوزه های حاشیه ای توری ، همراه باشد. تمدن انگلیس بر اساس احترام به مالکیت خصوصی است: تقاضای چنین املاکی آخرین بار در طول دو جنگ جهانی رخ داده و غرامت به دنبال داشته است. دانشکده اقتصاد لندن همچنین محاسبه می کند که ، برخلاف تصور عمومی ، آپارتمان ها و خانه های “ساحل زمین” “مسلماً کمتر از 1 درصد” خانه های جدید در پایتخت را تشکیل می دهند. همچنین براساس احترام به اصول دموکراسی پارلمانی است.
همچنین حزب کارگر نمی تواند به راحتی تصور کند که آنها منافع خشم و عصبانیت ناشی از این فاجعه را به همراه خواهند داشت: صدیق خان ، شهردار حزب کارگر لندن ، هنگام بازدید از برج توسط ساکنان و همسایگان او مورد تمسخر قرار گرفت و یک بطری به سمت او پرتاب شد. پیشرفت کارگر در انتخابات اخیر بستگی به توانایی آن داشت که هم از طبقه خدماتی که در مکانهایی مانند برج گرنفل اسکان داده می شوند و هم از طبقه فوقانی که آنها را استخدام می کند ، تجدید نظر کند. کنسینگتون در رأی دادن به حزب کارگر به سایر حوزه های ثروتمند لندن مانند حوزه انتخابیه خود آقای كوربین در ایسلینگتون شمال پیوست. حفظ مالیات و نرخ ها برای بهبود ایمنی دشوار است که این اتحاد را حفظ کند.
اما چنین تنش هایی زمان بر خواهد بود: برای لحظه ای ابتکار عمل به عهده آقای کوربین است که از این مزیت دوگانه برخوردار است که هم شورشی است و هم منتقد بلند مدت قراردادش. حزب محافظه کار در هفت سال گذشته یا به تنهایی یا در ائتلاف قدرت را در دست داشته است. مدل نئولیبرال استفاده از قدرت بازارها برای ارائه خدمات عمومی مدت طولانی تر از آن بوده است. فاجعه گرنفل نه تنها پروژه کوتاه مدت آقای کوربین را برای سرنگونی دولت ضعیف محافظه کار خانم می تقویت خواهد کرد. اما این پروژه بلند مدت وی را برای سرنگونی مدل نئولیبرالیستی که از دهه 1980 در انگلیس قدرت دارد تقویت می کند.
توضیح (19 ژوئیه): در اصل این مقاله به ایمان صادق خان اشاره داشت زیرا بسیاری از قربانیان آتش سوزی خود مسلمان بودند. این نام از آن زمان حذف شده است