ستون نویس انگلیسی ما بهترین و بدترین نمایندگان مجلس را در هفته پر جنب و جوش در مجلس عوام و فراتر از آن می داند
دفتر Bagehot
استعفای چشمگیر نیک بولز از حزب محافظه کار در روز دوشنبه اول آوریل – او اعلام کرد که حزب را ترک می کند و با فهمیدن اینکه لایحه ای که او حمایت کرده بود از آرا of مورد نیاز خیلی کم شده است ، از اتاق خارج شد – یک لحظه مهم در تبدیل تورها از یک حزب حاکم عملگرا به وسیله ای برای پوپولیسم ملی گرایانه. آقای بولز شخصیت اصلی پروژه نوسازی دیوید کامرون بود. او یکی از اولین توری های آشکارا همجنسگرا بود که کرسی را به دست آورد (و نه فقط هر کرسی بلکه شهر گرانتهام برای تولد بقیه مارگارت تاچر). بنیانگذار Policy Exchange ، موتور فکری مدرنیزاسیون Tory ؛ و مردی که با داشتن مدارک وینچستر ، آکسفورد و هاروارد مشاغل بسیار سودآورتر را رد کرد تا وارد زندگی عمومی شود. هر مهمانی که افراد با کیفیت مانند آقای بولز را از دست بدهد در حالی که به افرادی مانند مارک فرانسوا قدرت می بخشد ، دچار دردسر بزرگی خواهد شد.
****
نه اینکه پروژه مدرن سازی دیوید کامرون یک موفقیت جبران ناپذیر بود. کامرون ها انرژی بسیار زیادی را برای فریب نخبگان کلانشهرها صرف کردند و به اندازه کافی برای فکر کردن در مورد مشکلات عقب مانده چپ نبودند. آنها خانه را بر روی “لیبرالیسم مضاعف” شرط می بندند – بازارهای آزاد اقتصادی و آزادیخواهی در سیاست های اجتماعی – بدون اینکه با عواقب منفی هر دو لیبرالیسم برای بسیاری از افراد فقیر دست و پنجه نرم کنند. و آنها از زمان ترک دفتر به سختی خود را متمایز کرده اند: با دوشیدن سیستم برای پول زیاد ، افرادی مانند دیوید کامرون و جورج آزبورن به اندازه نایجل فاراژ برای دامن زدن به آتش پوپولیسم تلاش کرده اند. (اتفاقاً به من گفتند که آقای کامرون فقط آخرین سنگ مرمت خانه خود را در کوتسولدز سنگ تمام گذاشته است.)
اما پروژه نوسازی توری همچنان ادامه دارد ، امیدوارم با کمک آقای بولس ، که اکنون به عنوان “یک محافظه کار مترقی مستقل” نشسته است. Exchange Policy در تلاش برای بازنگری در سرمایه داری در پرتو تمرکز فزاینده ثروت و سیاست اجتماعی در پرتو افزایش بیگانگی عمومی است ، کارهای خارق العاده ای انجام می دهد. کار آن در احیای حس مکان و تلاش برای بهبود محیط ساخته شده از ارزش ویژه ای برخوردار است. پس از چند دهه سودگرایی به سبک کمیسیون حسابرسی ، بسیار جالب است که متفکران سیاست به موضوعاتی مانند “تعلق” و “زیبایی” بپردازند.
****
من سرد و گرم در مورد رئیس مجلس عوام ، جان برکو. او مطمئناً یک مادربزرگ وحشتناک است – او صدای صدای خودش را دوست دارد و پروازهای عجیب و غریب به زبان دیکنزی را انجام می دهد. او همچنین از چسبیدن آن به همکاران سابق خود در حزب محافظه کار کمی لذت می برد. اما در کل او کار بسیار چشمگیری را انجام داده است که کار خانه را در یک زمان فوق العاده دشوار ادامه می دهد. او روز به روز موفق می شود بر مجلسی که مملو از افراد با صدای بلند و مهم از خود است ، سلطه یابد ، که این یک کار کوچک نیست. و او یک شوخ طبعی فوق العاده سورئال دارد: من مطمئن هستم که او به پیتر بون ، یک نماینده غیرمعمول حزب توریا ، وقت زیادی می دهد ، زیرا خیلی لذت می برد زیر “PETER BONE”. دستاورد بلند مدت وی در ادعای قدرت پارلمان در برابر یک مجریه قدرتمند و قدرتمند به فرماندهی او در تئاتر پارلمان اضافه کنید و فکر می کنم قضاوت درباره تاریخ مثبت باشد.
****
پیشنهاد جان ماجور در برنامه اندرو مار در روز یکشنبه 31 مارس مبنی بر اینکه انگلیس ممکن است به یک دولت وحدت ملی ختم شود ، فشار زیادی از طبقه سیاسی ایجاد کرد. دشواریهای عملی ایجاد چنین چیزی واقعاً دشوار است. آخرین باری که این اتفاق در زمان صلح رخ داد سه چیز در جریان بود: اول ، رهبران حزب ، استنلی بالدوین و رامسی مک دونالد ، شخصاً بسیار نزدیک بودند. آنها بخصوص در مورد مک دونالد بسیار معتدل تر از بقیه احزابشان بودند. دوم ، پادشاه ، جورج پنجم ، در مهندسی کل امور نقش فعالی داشت. و سوم ، انگلیس دارای فرهنگ عمومی احترام است. این بار اوضاع به سختی می تواند متفاوت باشد. رهبران دو حزب از نظر ایدئولوژیک و شخصاً هیچ چیز مشترکی ندارند. خانواده سلطنتی تمایلی به درگیر شدن در حساس ترین و اختلاف نظر برانگیزترین مسئله برای مصرف انگلیس از زمان دلجویی ندارند. و فرهنگ احترام به طور کامل از بین رفته است: دور از اتحاد کشور ، یک دولت ملی می تواند این باور پوپولیستی را که نخبگان در تلاشند همه چیز را بخیه بزنند ، تأیید کند.
با بیان همه اینها ، اگر سرانجام این ایده ادامه پیدا کند تعجب نخواهم کرد (و اگر آقای سرگرد حق خود را بدست آورم ، وی گفت که ممکن است یک دولت ملی در بلند مدت تشکیل شود نه کوتاه مدت). این هفته ناامیدانه ترزا می برای دستیابی به جرمی کوربین برای تلاش برای یافتن راهی برای برون رفت از مخلوط Brexit رانده شد. جناح راست حزب خانم می چنان وحشی و سازش ناپذیر است که وی تجارت با یک کمونیست رمزپایه را جذابتر می داند. انگلیس برای دستیابی به راه حل های عملی برای مشکلات مربوط به Brexit نیاز به یافتن اکثریت ثابت دارد. به یاد داشته باشید که مرحله بعدی مذاکرات Brexit ، پوشش روابط تجاری طولانی مدت انگلیس با اتحادیه اروپا ، حتی سرسام آورتر از مرحله فعلی خواهد بود. در همین زمان ، تعداد زیادی از نمایندگان میانه رو کارگران در حال بررسی ریزه کاری های Corbynite هستند. من یقین دارم که آینده هر دو طرف با افراطی ایدئولوژیک آنها است. اما با این وجود ممکن است ، در سردرگمی پیش آمده ، انگلیس مجبور شود حداقل در کوتاه مدت ، دولت ملی را به هم بریزد تا معامله Brexit را پشت سر بگذارد.
****
بعضي از موارد وحشتناک ترين جمله اي که از کل اين مخلوط Brexit به وجود آمده ، اظهارات استيو بيکر از مجلس عوام است که “من مي توانم اين مکان را پاره کرده و با بولدوزر به داخل رودخانه بکشم”. این باعث سرخوردگی است زیرا چیزی فراتر از شعاری است که در لحظه ای از احساسات بالا تحویل داده می شود. این بیانیه ای از فلسفه اصلی گروهی از آنارشیست های محافظه کار است که اصول اولیه محافظه کاری را از دست داده اند – احترام به نهادها به عنوان مظهر روح سازش و محدودیت های خودآزاری عاطفی – در پی دستیابی به دیدگاه خود که دارای عقاید ایدئولوژیک است .
شعار آقای بیکر را با گفته برخی از حکمای محافظه کار واقعی در مورد مجلس عوام مقایسه کنید. والتر باگهوت آن را “یک شورای عالی و عالی” توصیف کرد. سر هنری کمبل بنرمان گفت که این “تحقیق بزرگ در مورد ملت” را انجام داد. سر سیدنی لوو آن را به عنوان “مرکز قابل مشاهده ، موتور کار قانون اساسی ما” توصیف کرد. انوک پاول یک بار گفت: “پارلمان را از تاریخ انگلستان خارج کنید” ، و این تاریخ خود بی معنی می شود. مک کالوم اسکات ، یک نماینده لیبرال ، به یاد می آورد که وقتی وینستون چرچیل ، که در آن زمان نیز نماینده لیبرال بود ، هنگامی که وی یک شب در مارس 1917 مجلس عوام را ترک می کرد ، یک ماه کاملاً پریشان در تاریخ جنگ جهانی اول ، از مجلس عوام ترک می کند:
[Churchill] مرا به اتاق فراخواند تا آخرین بار نگاه کنم. همه چیز تاریکی بود به جز یک حلقه نور ضعیف که در اطراف زیر گالری بود. ما می توانستیم میز را کم نور ببینیم اما دیوارها و سقف نامرئی بودند. او گفت: “نگاه کن” “این مکان کوچک همان چیزی است که تفاوت بین ما و آلمان را ایجاد می کند. به لطف همین امر است که باید در رسیدن به موفقیت غر بزنیم و فقدان این کارآیی درخشان آلمان او را به نابودی نهایی می کشاند. این اتاق کوچک زیارتگاه آزادی های جهان است.
دلیلی که آقای بیکر می تواند در مورد بولدوزر کردن این مکان مقدس آزادی های جهانی به رودخانه بیان کند ، محافظه کار نبودن او است. او یک ژاکوبین ، آنارشیست ، پوپولیست ملی و کاملاً خطرناک است. اینکه آیا محافظه کاران واقعی می توانند حزب خود را از شر چنین خرابکارانی نجات دهند یا خیر ، یکی از مهمترین موضوعات سیاسی زمان ما است.
اصلاح (9 آوریل 2019): این قطعه قبلاً گفته بود که مارگارت تاچر نماینده مجلس گرانتام است. در حقیقت ، گرچه خانم تاچر از گرانتام آمد ، اما او هرگز نماینده این حزب نبود. این اصلاح شده است.