سیآناندایگوا و محله چینی های منهتن به اندازه دو مکان در یک ایالت با یکدیگر متفاوت است. یکی شهر کوچکی در منطقه بوکولیس فینگر لیکس است که تقریباً همه سفیدپوستان انگلیسی زبان هستند. محله چینی ها تقریباً ده برابر بیشتر ساکنان، که بسیاری از آنها متولد خارجی و چینی زبان هستند، در فضایی بسیار کوچکتر جمع می کند. آنچه آنها را و بسیاری از شهرهای کوچک و محله های دیگر در سرتاسر آمریکا را به هم مرتبط می کند، خدمات مالی است: هر دو میزبان بانک های محلی هستند که نیازهای محلی را برآورده می کنند.
برخی چنین مؤسساتی را که عموماً به عنوان دارایی کمتر از 10 میلیارد دلار تعریف می شوند، به عنوان آثار تاریخی ناکارآمد می دانند. آنها 97 درصد از کل بانک های آمریکا را تشکیل می دهند، اما کمتر از 14 درصد از دارایی ها و سپرده ها را تشکیل می دهند. ممکن است برخی در مورد آینده خود تعجب کنند، اگر بانک های بیشتری گرفتار بحرانی شوند که با بانک سیلیکون ولی آغاز شد. با این حال، برای بسیاری از مشاغل کوچک و مزارع، این بانک ها منبع اعتباری حیاتی هستند.
مخالفان آنها یک چیز را درست می دانند: تعداد زیاد بانک های آمریکایی – بیش از 4100 بانک در پایان سال گذشته، در مقایسه با 325 بانک در بریتانیا و حدود 80 بانک در کانادا – یک مصنوع تاریخی است. سوء ظن آمریکایی های اولیه به فدرالیسم به سوء ظن به بانک های بزرگ و سیستم بانکداری ملی تبدیل شد. الکساندر همیلتون نوعی بانک مرکزی را در سال 1791 تأسیس کرد. تنها 20 سال دوام آورد، مانند جانشین آن که در سال 1836 بسته شد. قرن 19 مملو از بحران های بانکی بود. حدود 1600 بانک اسکناس های خود را منتشر کردند.
دولت تلاش کرد تا سیستم مالی آمریکا را با قانون فدرال رزرو در سال 1914 تثبیت کند، که به آمریکا اولین بانک مرکزی خود را پس از تقریباً یک قرن داد. اما بانک ها تمایل داشتند کوچک و محلی باشند. تا سال 1994 آنها اجازه نداشتند شعبه هایی را در خارج از ایالتی که در آن اجاره شده بودند یا دفتر اصلی خود را داشتند افتتاح کنند.
وجود بانکهای بسیار، آمریکا را در میان کشورهای توسعهیافته کشوری پرت میسازد، اما بر اساس معیارهای تاریخی، تعداد فعلی پایین است: در سال 1921، آمریکا بیش از 30000 بانک داشت و تا سال 1984 تقریباً 15000 بانک داشت. ورشکستگی بانکها، بهویژه در دوران ورشکستگی پسانداز و وام دهه 1980 و بحران مالی 2007-2009، و همچنین ادغامها، از آن زمان تاکنون باعث کاهش آمار شده است. در 1 می، آخرین شکست، First Republic، توسط بزرگترین بانک آمریکا، JPMorgan Chase، شکست خورد.
بسیاری از بانک هایی که زنده مانده اند به شهرهای کوچک و جوامع روستایی خدمات رسانی می کنند. بانک ملی کانادا و تراست (CNBبه عنوان مثال، دارای 25 شعبه در یک منطقه 65 مایلی در شمال ایالت نیویورک است. آنها اکثر خدمات – وام مسکن، وام های تجاری، مدیریت ثروت – را که یک بانک بزرگتر ارائه می دهد، اما با تمرکز قوی تری بر جامعه ای که به آنها خدمت می کنند، ارائه می دهند.
چارلز ویتا، مدیر ارشد وام دهی بانک، می گوید که او یا فردی از تیمش از سایت هر وام تجاری که می دهند بازدید می کند. کارن سرینیس، که رهبری می کند CNBعملیات خردهفروشی بانکی، اشاره میکند که کمیته وامدهی دو بار در هفته، حضوری تشکیل جلسه میدهد، و وامها «فقط یک تکه کاغذ نیستند که به بوفالو یا نیویورک میروند، جایی که آنها فقط به اعداد نگاه میکنند. ما می رویم با مالک صحبت می کنیم… مشتریان ما فرصتی برای فروش شخصیت و رویای خود دارند، زیرا تصمیم گیرنده آن را می شنود.”
این رویکرد منحصر به فرد نیست CNB. بر اساس گزارشی از شرکت بیمه سپرده فدرال، یک تنظیم کننده، بانک های محلی 36 درصد از کل وام های کسب و کارهای کوچک و 31 درصد از بدهی های بخش کشاورزی را به خود اختصاص می دهند، علیرغم اینکه کمتر از یک ششم کل دارایی های بانکی آمریکا و کمتر از آن را تشکیل می دهند. بیش از یک پنجم وام ها آنها بیشتر از بانک های تجاری بزرگتر به سود برای درآمد خود متکی هستند (به جای درآمد حاصل از بانکداری سرمایه گذاری، مدیریت ثروت و کارمزد خدمات). این به معنای نوسانات کمتر درآمد و فشار بیشتر بر درآمد در هنگام کاهش نرخ ها است: مشکلی که امروزه وام دهندگان منطقه ای متوسط با آن مواجه هستند.
سایر بانک های محلی به جمعیت خاصی خدمات رسانی می کنند. توماس سانگ، یک وکیل مهاجرت که از شانگهای به نیویورک آمد، بانک آباکوس را در سال 1984 راه اندازی کرد تا به مهاجران جدید وام مسکن و تجاری بدهد. این شعبه در محله های چینی در منهتن، بروکلین و کوئینز، و همچنین هر کدام یک شعبه در نیوجرسی و فیلادلفیا دارد.
جیل دختر آقای سونگ اکنون بانک را اداره می کند. بانک های محلی اغلب به صورت خانوادگی اداره می شوند. CNB از زمان تأسیس آن در سال 1887، تنها پنج رئیس جمهور داشته است. فرانک هملین، که در حال حاضر این نقش را بر عهده دارد، نوه بزرگ بنیانگذار است.
جیل سونگ در آباکوس میگوید که بسیاری از مشتریان آنها خدمات بانکداری قدیمی را ترجیح میدهند، مانند صندوق امانات و پسانداز دفترچهای که بانکهای بزرگ یا آن را کماهمیت میکنند یا دیگر به طور قابل اعتماد ارائه نمیدهند. بسیاری از مهاجران تازه وارد خانه های چندخانواری را به عنوان سرمایه گذاری خریداری می کنند. بانکهای بزرگتر اغلب این موارد را با ریسک بالاتر میبینند، اما خانم سانگ میگوید: «ما آن را برای مشتریانمان قیمت نمیگذاریم زیرا این همان چیزی است که مردم میخواهند در اینجا بخرند». آقای سونگ توضیح میدهد که چنین تشخیصی نیازمند کار است، اما بخشی از مأموریت آنها است: «ما زمان زیادی را صرف یارانه عملیات بانکی میکنیم به گونهای که یک بانک معمولی که صرفاً پولمحور است، به انجام آن فکر نمیکند.»
CNB و آباکوس هر دو می گویند که عواقب ورشکستگی بانک سیلیکون ولی و بانک امضا تاثیر مادی بر آنها نداشته است. آقای هملین میگوید مشتریانش در طول همهگیری بسیار مضطربتر بودند: یکی میخواست وارد شود و ۲ میلیون دلار پول نقد از حسابش خارج کند. آقای هملین با او به مبلغ 500000 دلار و تحویل در خانه با کامیون برینکس مذاکره کرد. از میلیاردها دلاری که از بانکهای کوچکتر به غولها نقل مکان کردهاند، مشخص نیست چقدر از بانکهای واقعی جامعه درآمده است. ریسک بزرگتر از خروج سپردهها ممکن است سهم بزرگ وامهای تجاری املاک و مستغلات باشد، هرچند مشخص نیست که آیا مناطق روستایی و شهرهای کوچک به اندازه ساختمانهای تجاری در شهرهای بزرگ در معرض خطر هستند یا خیر.
اگر هر یک از بانکهای محلی دچار ورشکستگی شوند، برای ایجاد یک ریسک سیستماتیک بسیار کوچک است. اما تحقیقات نشان میدهد که وقتی یک بانک بزرگتر بانک کوچکتری خریداری میکند، وامهای کسبوکار کوچک در منطقه مورد نظر کاهش مییابد. مشکل در این بخش شرایط را برای صاحبان خانه، کشاورزان و مشاغل کوچک در سراسر آمریکا سخت می کند. ■