هفته Bagehot – درباره فیلم های Brexit ، کتابهای Brexit و تلویزیون Brexit | دفتر Bagehot

ستون نویس ما در Bagehot ، از لس آنجلس گرفته تا آلن پارتیج ، برخی از افکار را به اشتراک می گذارد

سیاست انگلیس
دفتر Bagehot

من اخیراً چند روز خوشی را در لس آنجلس سپری کردم و کتاب جدید خود را تحت عنوان “سرمایه داری در آمریکا: یک تاریخچه” (با همکاری آلن گرینسپن نوشت) تبلیغ کردم. داشتم با تاکسی از بلوار هالیوود می گذشتم و فکر می کردم همه چیز با دنیا درست است – آفتاب می درخشد ، مردم خوش چهره بودند و بیش از همه ، من در موعد مقرر نبودم که چیزی درباره Brexit بنویسم – وقتی دیدم از یک تابلوی تبلیغاتی غول پیکر قرمز رنگ که دارای یک کلمه واحد با حروف بزرگ است: BREXIT.

با نگرانی مبادا که سرانجام دیوانه شوم – و با توجه به سرعت و محتوای اخبار سیاسی در انگلیس ، این مسئله فقط می تواند مسئله زمان باشد – از راننده تاکسی خود پرسیدم که آیا چیزهایی را می بینم؟ او به من اطمینان داد که این تابلو در واقع در آنجا بود و در آن تبلیغ فیلم جدید بندیکت کامبربچ بود که “یک جنگ غیرمتمدن” نام داشت اما در آمریکا “Brexit” نامیده می شود. من از او س askedال کردم که Brexit برای او چه معنایی دارد – مصاحبه با رانندگان تاکسی همان چیزی است که خبرنگاران خارجی آن را “تحقیق” می نامند – و او خلاصه ای کاملاً آگاه از کل داستان غم انگیز را به من ارائه داد. تعداد کمی از خبرنگاران لابی می توانستند عملکرد بهتری داشته باشند.

او به من گفت که وی در نیجریه متولد شده و قبل از مهاجرت به ایالات متحده در رشته علوم سیاسی در دانشگاه تحصیل کرده است. اشتیاق فراوان او مطالعه شکست های سیاسی بود. او حتی یک رتبه بندی از تصمیمات سیاسی فاجعه بار و رهبران سیاسی فاجعه بار تولید می کرد. Brexit در حال حاضر در لیست اول شماره یک و دیوید کامرون در لیست دوم قرار داشت. من گفتم که این ممکن است کمی دور باشد – نمی توان انگلیس را با ونزوئلا یا دیوید کامرون را با نیکولاس مادورو مقایسه کرد – اما او گفت که همه اینها مسئله سیر و سلوک است. با توجه به مکانی که انگلیس در همین چند سال پیش بود ، بسیار دورتر از هر جای دیگر سقوط کرده بود.

****

بهترین چیزی که اخیراً در مورد Brexit خوانده ام کتاب کوتاه سر ایوان راجرز است (به اندازه کافی توسط کتابهای کوتاه منتشر شده) ، “نه درس در Brexit”. سر ایوان ادعای خوبی دارد که اولین کسی است که پیش بینی می کند این همه فاجعه تا چه حد بزرگ خواهد بود. او نماینده دائمی انگلیس در اتحادیه اروپا بود (که قبلاً شخص اصلی دیوید کامرون در اروپا بود) هنگامی که با ناامیدی به دلیل امتناع شماره 10 از جدی گرفتن هشدارهای خود در مورد دشواری Brexit استعفا داد. من نه درس او را تکرار نمی کنم ، اما فقط چند نکته تصادفی را که هنگام خواندن به من ضربه زده است ، انتخاب می کنم. (1) استدلال WTO بر اساس یک تناقض منطقی بنا شده است: شما هر دو نمی توانید استدلال کنید که انگلیس برای بازگشت به شرایط WTO خوب خواهد بود و مزیت بزرگ Brexit این خواهد بود که به ما امکان می دهد در مورد معاملات تجاری خود مذاکره کنیم چیزی غیر از اصطلاحات WTO. (2) اتحادیه اروپا یک ابرقدرت نظارتی است که به همان اندازه متمرکز بر جعل قوانینی است که بر جریان اطلاعات حاکم است و همچنین جریان کالاها. انگلیس چاره ای جز توجه به این قوانین ندارد اما هنگام خروج از اتحادیه اروپا فرصت تأثیرگذاری بر آنها را از دست خواهد داد. دور از کنترل مجدد ، کنار گذاشتن کنترل خواهد بود. این امر به ویژه برای اقتصاد خدماتی که بیشتر مبتنی بر جریان اطلاعات است تا کالاها ، آسیب می زند. (3) ما هنوز چیزی ندیده ایم: حتی اگر بتوانیم بدون انفجار معامله ترزا می و فروپاشی دولت ، روز Brexit در 29 مارس را پشت سر بگذاریم ، دشوارترین مرحله مذاکرات با اتحادیه اروپا هنوز در انتظار است. Brexit سالها در قلب سیاست ما خواهد بود.

سر ایوان فکر می کند که شانس خروج انگلیس بدون معامله بیشتر از حد عرف است. من مطمئن هستم که او درست است که آنها بالا است ، اما در مورد خرد متعارف درست نیست: من این حس را پیدا می کنم که افراد بیشتر و بیشتر به این نتیجه می رسند که احتمال سقوط بسیار زیاد است. من شنیده ام که دو منبع پارلمانی بسیار خوب در حدود 60٪ آن را بیان می کنند. گروه تحقیقاتی اروپا – مجموعه ای از نمایندگان پارلمان توری حامی Brexit ، و شاید نامناسب ترین سازمان جهان از آنجایی که هرگز هیچ تحقیقی نکرده است – در تلاش است تا Brexit بدون توافق را عادی کند. ترزا می بیش از آنکه به فکر انجام کارهای صحیح برای این کشور باشد ، به برگزاری حزب محافظه کار در کنار هم علاقه مند است. او رابرت پیل معکوس است که همه چیز را از منشور سیاست حزب می بیند. و اروپایی ها در معرض خطر هستند که نتیجه بگیرند که اوضاع غیر ممکن است.

****

تردیدی ندارم که Brexit نرخ بالقوه رشد انگلیس را برای آینده نزدیک کاهش می دهد. اما در لحظات بدبینانه تر من نمی دانم که آیا این ممکن است یکی از مزیت های بزرگ ملی ما باشد. این یک آمریکایی بود ، هنری دیوید ثرو ، که گفت که “توده مردان زندگی ناامیدانه ای دارند”. اما هموطنان تورو در حقیقت از استیصال ساکت نیستند – آنها در موفقیت پر سر و صدا یا شکست پر سر و صدا تخصص دارند. سفر اخیر من به لس آنجلس جامعه ای را نشان داد که بیش از هر زمان دیگری بین افراد فوق ثروتمند که موفقیت خود را در تپه ها و بی خانمان ها در خیابان های مرکز شهر جشن می گیرند ، تقسیم شده است. از طرف دیگر ، انگلیسی ها در آشتی دادن با انحطاط و حاشیه سازی بسیار خوب هستند – در واقع تعداد زیادی از بریتانیایی ها از آن لذت می برند.

کمدی انگلیس در تولید مطالعات مربوط به شکست های سرگرم کننده تخصص دارد. دیوید برنت (از “دفتر”) مدیری بد دهن و خنده است که فکر می کند هدیه خدا به سرگرمی و همچنین تجارت است. او در موقعیت ناخوشایند شروع به کار می کند – اداره یک دفتر در یکی از کسل کننده ترین شهرهای انگلیس – و سپس به سمت پایین سقوط می کند. آلن پارتریک (در تصویر) یک دی جی در رادیو نورویچ است که در شیفت صبح زود کار می کند و سخنرانی های بداهه ای را درباره شر کشاورزی مدرن ارائه می دهد ، به مخاطبانی که به دلیل ساعت اولیه ، بیشتر کشاورزان هستند. او در یک میخانه مسافرتی زندگی می کند و به پیروزی های ناچیز بر سیستم نظیر غذا خوردن تا آنجا که می تواند در بوفه صبحانه لذت می برد. و باسیل فاولتی (“برجهای فاولتی”) شاید ناموفق ترین مالک هتل در جهان باشد.

انگلیسی ها از این چهره ها لذت می برند نه فقط به این دلیل که می خواهند مصیبت دیده ها را مسخره کنند بلکه به این دلیل که می بینند زندگی خودشان در ضد قهرمانانشان منعکس شده است. تعداد زیادی از بریتانیایی ها در دفاتر اداره شده توسط روسای بی فایده کار می کنند (تحقیقات دو اقتصاددان سنگین وزن ، جان ون رنین و نیکلاس بلوم نشان می دهد که یکی از دلایل “معمای بهره وری” انگلیس این است که کشور دارای یک شرکت طولانی مدت با شرکت های ضعیف است) . نورویچ بسیار نزدیکتر از وست مینستر به قلب کشور است. همه یک هتل یا رستوران به سبک فاولتی تاورز را تجربه کرده اند. من گمان می کنم که ما نیز می خندیم زیرا ما روشی را ستایش می کنیم که ضد قهرمانان ما چهره ای شجاعانه به آن می گذارند و با وجود وحشتناک بودن آنها زندگی خود را ادامه می دهند.

بزرگترین شاعر دوران پس از جنگ نیز شاعر شکست بود. فیلیپ لارکین با کاهش مثبت و به حاشیه راندن خود احساس رضایت کرد. او در حالی که دوست بزرگش کینگزلی آمیس از زندگی بالا لذت می برد زندگی هنجارانه ای در هال (جایی که کتابدار دانشگاه بود) داشت. او دوست داشت که هر راه حلی را به عنوان یک مشکل بالقوه و هر نعمتی را به عنوان یک فاجعه در لباس مبدل بداند. من به یاد دارم که او را در All Souls در دهه 1980 دیدم (جایی که او سابقاً از ملاقات کنندگان بازدید می کرد) و تحت تأثیر تأثیر منفی بسیار زیاد او قرار گرفته بود. بزرگترین شعرهای او مانند “آقای Bleaney” به افرادی که در مکانهای دور از دسترس زندگی توخالی زندگی می کنند ، با خوشحالی و تحقق یک خاطره دور یا یک رویای بی ربط است.

مارگارت تاچر از بسیاری جهات بسیار بریتانیایی غیر انگلیسی بود. وی از استقبال “استقبال مدیریت شده” از سازمان استقبال كرد و تلاش كرد تا روحی از كناییسم آمریكایی را به بدنه سیاست تزریق كند. اما واقعاً هرگز این کار طول کشید: مدیرانی که وی در “UK plc” آزاد کرد ، دیوید برنتس کوچک بودند و حتی با رونق شهر ، انگلیس باسیل فاولتی و آقای بلانی خود را در استان ها مستقر کردند. انگلیس برای آینده خود کاملا آماده است!

****

حدس می زند که به اندازه کافی تاریکی خودآزاری برای یک روز صبح است. یکی از نکات قابل توجه 12 نماینده پارلمان که این هفته از احزاب خود کناره گیری کردند این است که آنها کمی خوش بینی به سیاست انگلیس وارد کرده اند. همه آنها در مورد ترک احزابی که سالهای زیادی از زندگی خود را وقف آن کرده اند ، بسیار ناراحت شده اند. احتمالاً بیشتر آنها نگران آینده خود هستند. اما آنها همچنین خوشحال و راحت به نظر می رسند. خیالشان راحت است که دیگر لازم نیست برده ماشینهای مهمانی شوند که از آنها متنفر شده اند. خوشحالم که ممکن است بخشی از چیز بهتری باشند.

نماینده ای که بهترین کار را در انتقال خوش بینی این لحظه انجام داده است ، هایدی آلن است. باید اعتراف کنم که قبلاً هرگز واقعاً به خانم آلن فکر نکرده ام. این بدون شک بخشی از آن به دلیل تنبلی من است ، بلکه همچنین به این دلیل است که حزب محافظه کار برای پاداش دادن به استعداد او بسیار کم کار کرده است. بدیهی است که خانم می عمدتا بخاطر برخورد فاجعه بارش با Brexit به خاطر سپرده خواهد شد. اما همچنین باید از او به عنوان یکی از ناخوشایندترین مدیران حزب محافظه کاران یاد کرد (با وجود تمام شکست هایش دیوید کامرون مدیر درجه یک حزب بود). او شکست ناگوار کریس گریلینگ را در کل مدت حضور خود در خیابان داونینگ در کابینه حفظ کرده است. او پوچ بودن گاوین ویلیامسون را به یکی از ارشد ترین مشاغل دولت ، وزیر دفاع ارتقا داده است. او روری استوارت را از وزارت امور خارجه به پهلو به زندانها منتقل کرد (او جایگزینی عالی برای بوریس جانسون می شد). و او بسیاری از افراد با استعداد را که در رده های میانی حزب آب پا می کنند یا مانند خانم آلن در پشتی ها نادیده گرفته اند ، ترک کرده است.

از این محتوا استفاده مجدد کنیدپروژه اعتماد