دوران تصدی آقای کامرون با یک اقدام اشتباه در تغییر کشور تعریف می شود ، اقدامی که تضمین می شود انگلیس را برای دهه ها زخم می کند
دفتر Bagehot
“مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا رای داده اند و باید به اراده آنها احترام گذاشته شود.” با این سخنان دیوید کامرون نتیجه ای را تصدیق کرد که در تحقق آن شک داشت: این کشور به Brexit رای داده بود. لب هایش را که لرزاند و همسرش در کنارش بود ، اعلام کرد که از سمت خود کناره گیری خواهد کرد: به عنوان سرپرست باقی می ماند در حالی که حزبش مسابقه رهبری را برگزار می کند تا زمان برگزاری کنفرانس در ماه اکتبر. هیچ نامزدی نام خود را مطرح نکرده است ، اما انتظار می رود که بوریس جانسون و ترزا می و احتمالاً دیگران کلاه خود را به حلقه ها پرتاب کنند.
این حرکت که تصور آن فقط چند ساعت قبل بسیار دشوار بود ، تقریباً اجتناب ناپذیر شده بود زیرا در حدود ساعت 5 صبح ، شکست نخست وزیر در همه پرسی تأیید شد. آقای کامرون ماه های گذشته را در گشت و گذار در کشور گذرانده و به رای دهندگان گفته است که برجام فاجعه آور خواهد بود. او نمی خواست که بماند و فاجعه را به واقعیت تبدیل کند. و در هر صورت اعضای عمدتاً ضد اتحادیه اروپا او را تحمل نمی کردند. مجبور شد برود.
سخنرانی استعفا ، هنگامی که فرا رسید ، تلاشی عاطفی برای یادآوری بهترین نخست وزیری شش ساله او در جهان بود: با اشاره به اصلاحات یک ملت ، تأکید بر اهمیت ثبات در ماه های آینده و تحریک میهن پرستانه درباره “این کشور بزرگ”. این پیشنهاد مهیجی برای ترک دفتر با برخی از قطعات حیثیت و افتخار بود.
بی تأثیر بود. با سقوط بازارهای سهام در اروپا ، جریمه های ناشی از اتر و سنگین بودن تصمیم وحشتناک انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا که بر سر آنها وجود دارد ، دستاوردهای وی در این سمت ، مجازاتانه و ناعادلانه به نظر می رسید.
مهمترین تلاش برای تلاش برای نتیجه گیری همه پرسی ، به راحتی یکی از بد فکرترین و آسیب رساننده ترین وقایع سیاسی تاریخ پس از جنگ انگلیس ، با اشراف بود. نخست وزیر به مردم گفت ، این یک تمرین عالی دموکراتیک بود. مهم بود که به چنین س pressال پرسشی پاسخ دهید. مردم صحبت کرده بودند.
با بیان مهربانی ، این یک خیال پردازی بود. آقای کامرون تصمیم بی پروا را برای تعهد به برگزاری رأی (بر خلاف خرد بهتر جورج آزبورن ، صدراعظم ، که همچنین مجبور به رفتن است) در سال 2013 گرفت. او نیازی به این کار نداشت. مردم مطمئناً به دنبال یکی نبودند. انگیزه او جنجاق کردن پشت صحنه های بدقلق خود بود. توجه وی به خطرات و واقعیتهای چنین وعده ای فاقد بود. درک وی از “مذاکره مجدد” عضویت انگلیس در اتحادیه اروپا ، که در آن به استراتژی خود متکی بود ، در بهترین حالت مقدماتی بود.
قمار نخست وزیر مورد اطمینان قرار گرفت که می تواند از عهده آن برآید ، قدرت اقناع و اعتبار وی (که انصافاً قابل توجه است) روز را نجات می دهد. در ماهها و سالها پس از سخنرانی خود در سال 2013 ، وی فرصت به فرصت را برای پرتاب زمین برای همه پرسی از دست داد. برای ساخت یک پرونده با دوام برای اقامت در اتحادیه اروپا. با کمبود مشاوره و اعتماد به نفس بیش از حد ، او مذاکره مجدد را از یک دارایی به چوبی تبدیل کرد که Brexiteers بتواند او را شکست دهد. مبارزات انتخاباتی او برای همه پرسی ، علی رغم همه مهارت ها و اعتقاداتش ، خیلی کم بود ، خیلی دیر. کل تمرین یک عمل غیرمستقیمانه تماشایی احمقانه بود. نتیجه پیش بینی نشده یک انگلیس فقیرتر ، منزوی تر ، با نفوذ کمتر و اختلاف بیشتر خواهد بود.
زمانی برای تأمل درباره خوبیهای رهبری آقای کامرون از حزب محافظه کار و نخست وزیری وی ، از دیدگاه کاملاً صحیح وی برای یک حزب توری یک ملت در اختیار دارد. اما مطمئناً با این اقدام غلط و بزرگ ملت تغییر خواهد کرد ، کسی که تضمین می کند کشور را برای دهه ها زخم می کند و جایگاه خود را در کتاب های تاریخ کاهش می دهد. او با بی آبرویی دفتر را ترک می کند
ادامه مطلب
تمام پوشش های Brexit ما >>