دیروز منتشر شده توسط YouGov ، نقشه فوق توجه من را به خود جلب کرد. نظرسنجی ها با استفاده از 80 هزار نفر از رای دهندگان ، 188 را از 206 منطقه از نظر قدرت محلی در انگلیس ، اسكاتلند و ولز با توجه به تمایل به رای دادن به Brexit در همه پرسی 23 ژوئن رتبه بندی كرده اند. نتیجه این استدلال ستون اخیر من در مورد دموگرافیک رأی گیری در اروپا به زیبایی نمایش داده می شود. هنگامی که متوجه تمایلات کاملاً طرفدار اروپایی به اسکاتلند و ولز (محصول سنتهای سیاسی متمایل به چپ و تصویر ملی متفاوت از انگلستان) شدید ، نکته قابل توجه بعدی شکاف طبقاتی و آموزشی انگلیس است. Europhiles بیشترین تمرکز را در آن شهرهای مرفه و شهرهای دانشگاهی (بریستول ، منچستر ، لندن ، آکسفورد) با جمعیت تحت سلطه متخصصان تحصیلات عالی دارند. بیشتر نواحی یورو اسکپتیک اغلب “پشت سر گذاشته” می شوند (خور تیمز ، مناطق رو به کاهش استخراج زغال سنگ و شهرهای ساحلی) که مدارک تحصیلی آنها فقیرتر است و مهارت کمتری دارند.
به همین ترتیب ، این نقشه یکی از بحث برانگیزترین بحث های کمپین های Out را گوشزد می کند: این که رای دهندگان به دلیل مهاجرت از اتحادیه خسته شده اند. برای اطمینان ، موضوع فوق العاده برجسته است. همانطور که در ستون گزارش دادم ، رای دهندگان “به شدت نگران” در مورد آن 15 برابر بیشتر احتمال دارد که به Brexit رأی دهند. اما تأثیر آن بر چشم انداز سیاسی کشور نیز پیچیده است. توجه داشته باشید که بیشتر مناطق اروفیلی شامل مکانهایی با تجربه مهاجرت زیاد (لمبت ، ساوتهمپتون) و نسبتاً اندک (مناطق مرتفع اسکاتلند ، ویرال) می باشد. مکانهای یوروسکپتیکی نیز به همین ترتیب متنوع است: از کامبریا و سامرست نسبتاً یکفرهنگی گرفته تا لینکلن شایر و پیتبورو با بسیاری از تازه واردان اروپای شرقی.
همه این مفهوم را نفی می کنند که یوروسکپتیسیسم صرفاً اعتراض به بار سنگینی است که بر عهده خدمات عمومی و بازارهای کار توسط مهاجران اروپایی است ، که به دولت پرداخت می کنند و از آن خارج می شوند (اگرچه بیشتر از موارد قبلی این کار را انجام می دهند) در ( اتحادیه اروپا) برنت و شفیلد دقیقاً همانطور که در (ضد اتحادیه اروپا) لینکلن و فنز انجام می دهند. آنچه به نظر می رسد از اهمیت بیشتری برخوردار است ، محیط اقتصادی و فرهنگی است که آنها در آن حرکت می کنند. در مکانهایی که به جمعیتهای ناهمگن (مثلاً لستر) و یا ساکنین فارغ التحصیلان دانشگاهی متفکر لیبرال (و مثلا نیوکاسل) و یا به اندازه کافی مرفه زندگی می کنند که ساکنان از طریق تازه واردان ارزان قیمت ، اگر اغلب نسبتاً غیر ماهر باشند ، احساس خطر نکنند (مثلاً یورک) ) به نظر می رسد کمربند انتقال مهاجرت – یوروسپستیسم شکسته است ، یا حداقل در مقایسه با مکانهایی که مردم محلی احساس خطر و نادیده گرفتن می کنند ، از تأثیر کمتری برخوردار است. تصادفی نیست که به نظر می رسد لندن ، جایی که هر سه این شرایط در آن وجود دارد ، پایتخت یوروفیلی انگلیس باشد.
این مسئله نه تنها به بحث فعلی در مورد اروپا ، بلکه همچنین اتفاقات بعدی نیز اهمیت دارد. اگر انگلیس به Brexit رأی بدهد ، یا (به احتمال زیاد) رای به ماندن با حاشیه خطرناک کم بدهد ، بسیاری از دولتها را مقصر می دانند ، گفته می شود و اجازه داده اند که تعداد بیشتری از مهاجران کشور را جذب کند. چنین استدلال هایی ناکافی خواهد بود. نگرانی در مورد خدمات فشرده و دستمزد تضعیف شده فقط مربوط به آن خدمات و دستمزد نیست. آنها همچنین بیانگر شکاف فزاینده در ادراک و فرهنگ بین آنچه قبلاً (در اینجا و جاهای دیگر) مناطق “جهان وطن” کشور و “کمونیستی” می نامیدم. شکاف نگرش نسبت به مهاجرت و شکاف ناشی از آن در اتحادیه اروپا فقط نشانه این است. و درمانی فریبنده و ساده اما حیله گرانه از ضربه زدن به در قاره و شهروندان آن پاسخی ندارد. مساله واقعی – که احتمالاً شامل اجازه دادن به تغییر رفتارهای نسلی نسبت به نگرشهای لیبرالیستی می شود ضمن بهبود آموزش و پرورش و برنامه های آموزش مجدد بزرگسالان و ارتباط بهتر مناطق عقب مانده کشور با شهرهای پررونق – کار سخت تری را نشان می دهد.
نقشه کامل و تعاملی در وب سایت YouGov موجود است.