باراک اوباما حق دارد: اگر انگلیس بخواهد می تواند اروپا را رهبری کند
دفتر Bagehot
رئیس جمهور آمریكا شب گذشته در لندن برای یك دیدار سه روزه تماس گرفت. به طور رسمی سفر او مربوط به آرزوی تولد 90 سالگی ملکه است. در عمل این یک پیشنهاد کاملاً واضح است که رأی دهندگان انگلیس را به سمت رأی باقی مانده در همه پرسی اتحادیه اروپا در 23 ژوئن وا می دارد. لابی های او امروز صبح با ستونی در آغاز شد دیلی تلگراف (ظاهراً به عنوان بالاترین سطح فروش یورواسکپتیک انتخاب شده است) تحت عنوان: “به عنوان دوست شما ، بگذارید بگویم که اتحادیه اروپا بریتانیا را حتی بیشتر می کند.” امروز بعد از ظهر او در داونینگ استریت یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار می کند که انتظار می رود این استدلال ها را تکرار کند.
اردوگاه ترک از مداخله خشمگین است و آن را عملی غیر دیپلماتیک می داند. بوریس جانسون ستونی ضد ستون در آفتاب امروز از رئیس جمهور خواستار عقب نشینی و عجیب ، القا این نکته است که به عنوان “نیمه کنیایی” نظرات وی نشان دهنده کینه از گذشته استعمار انگلیس است. در حقیقت این انگور ترش است. برای بسیاری از طرف ترک ، ترک اتحادیه اروپا اولین قدم برای ایجاد یک اتحاد جدید آنگلوفون است که توسط انگلیس و آمریکا رهبری می شود و در سرتاسر مشترک المنافع گسترش می یابد. چقدر ناسپاس ، چقدر غیرآمریکایی ، چقدر غیر آنگلو-ساکسون رئیس جمهور که این خیال مهیج را رد می کند.
اما بیشتر از همه آنها عصبانی هستند زیرا اظهارات وی به علت آنها صدمه خواهد زد. رئیس جمهور آمریکا در انگلیس محبوب است. Brexiteers می داند که رأی دهندگان استدلال های او را جدی می گیرند: طنین اندازترین صداهای معتبر و معتبر – بانک انگلیس ، صندوق بین المللی پول ، رهبران بازرگانی ، نخست وزیران سابق – که هشدارهای آنها یک ضربان ثابت است که باید در روز همه پرسی دست رای دهندگان متمایل به Brexit را حفظ کنید.
اظهارات آقای اوباما نه تنها به دلیل وزن بلکه به دلیل خوش بینی در این میان برجسته است. وی در ستون خود خاطرنشان كرد: “شما باید افتخار كنید كه اتحادیه اروپا به اشاعه ارزشها و روشهای انگلیس كمك كرده است”: “اتحادیه اروپا نفوذ انگلیس را تعدیل نمی كند – آن را بزرگتر می كند.” سایر مداخلات بیشتر به مضرات Brexit معطوف شده است: خطر رشد و مشاغل ، س questionsالات بی پاسخ اردوگاه ترک ، خطرات تجزیه اتحاد غرب در زمانهای نامشخص. و این درست است انگلیسی ها طرفدار اروپایی طبیعی نیستند. هیچ اشتیاق پنهانی برای وحدت اروپا در کمین ، آماده برای به دام انداختن ، دقیقاً زیر سطح جامعه انگلیس وجود ندارد. اصرار عصبی از طرف Europhiles مشتاق که مبارزات انتخاباتی Remain “شور” بیشتری راجع به لذتهای ادغام اروپا نشان می دهد ، می ترسم بیش از حد به اشتیاق مردم برای چنین درخواست هایی خوش بین باشم. “بریتانیا قوی تر در اروپا” گروه های متمرکز را انجام داده است ، سفارش گیری نظرسنجی را انجام داده و پیام های خود را آزمایش کرده و بر این اساس آگاهانه بر روی خطرات Brexit و مزایای معاملات عضویت تمرکز کرده است – یک مورد ، به عبارت دیگر ، مخاطب شکاک
با این وجود در جعبه ابزار طرفدار اروپا جایی برای بحثهای مطرح شده توسط آقای اوباما وجود دارد. مدت زیادی است که جمعیت ترک با نقاشی طرفداران اروپایی به عنوان غم انگیز غم و اندوه ، افرادی که فکر می کنند انگلیس آنقدر کوچک و ناچیز است که نیاز به محکم در آغوش گرفتن همسایگان عجیب و غریب خود دارد ، از بین رفته است. در این چشم انداز ، استراتژی جسورانه و جاه طلبانه ملی شکستن و تجدید قوا در صحنه جهانی است. “بریتانیا می تواند دوباره بر امواج حکمرانی کند!” همانطور که یکی از Brexiteer در بحثی که اخیراً در آن شرکت کردم اظهار داشت.
تلافی که اردوگاه Remain ممکن است بیشتر انجام دهد ، همان اقدامی است که توسط رئیس جمهور انجام شده است. انگلیس مدتهاست که اتحادیه اروپا را به سمت لیبرال و جهت گیری خارج سوق می دهد. به برنامه لیسبون برای رقابت پذیری اتحادیه اروپا در دهه گذشته فکر کنید ، گسترش شرق (یکی از مهمترین پیروزی های سیاست خارجی انگلیس در دهه های گذشته) ، توافق هسته ای ایران ، حرکت به سمت TTIP امروز. به عنوان رئیس جمهور ، آقای اوباما به طور گسترده از روابط مافوق اقیانوس اطلس غافل شده است ، اما واضح است که حتی او نیز مجبور شده است که انگلیس را ترغیب کند که چنین اقدام خودزنی را انجام ندهد (آسیب رساندن به کشورش از آنجا که یک اروپا پویا و موثر به نفع منافع آمریکا است) همه اینها را دور بریز
و همه اینها بدون آنکه انگلیس خیلی زحمت استفاده از اتحادیه اروپا برای طرح منافع خود را داشته باشد. در مقایسه با همسایگانش ، تلاش چندانی برای سوق دادن به درخشان ترین مدیران و سیاستمداران خود به نهادهای اروپایی نمی شود. آقای کامرون تا همین اواخر تعداد کمی از متخصصان واقعی اروپا در داونینگ استریت را داشت (این مقایسه را با صدارت آلمان ، که تقریباً یک بال کامل به سیاست های اروپا اختصاص داده است). به غیر از مشتی سخت گیر یوروفیل و یوروفوب ، تعداد کمی از نمایندگان مجلس علاقه زیادی به اتحادیه اروپا دارند. حضور در کمیته نظارت بر اروپا در پارلمان در جلسه پارلمان 15-2014 فقط 48.7٪ بود. برخی از سیاست های دیوید کامرون در اروپا – خروج از حزب خلق اروپا ، وتوی پایانی وی در سال 2011 ، تهدید به تأیید رأی Brexit در سال گذشته – به سختی به کشور کمک کرده است که دستور کار خود را در بروکسل پیش ببرد.
با توجه به اینکه انگلیس با وجود همه اینها چقدر می تواند بر اتحادیه اروپا تأثیر بگذارد ، اگر واقعاً تلاش کند می تواند به چه نتیجه برسد؟ اگر بیش از ده یا پانزده سال تصمیم گرفت که اتحادیه را دوباره در انگلستان بازسازی کنیم؟ این جاه طلبی کمتر از آنچه تصور می شود دور از ذهن است. تهدیدهای جدید ژئوپلیتیکی و امنیتی در آرزوی دیرینه انگلیس برای ایجاد ظاهری بیش از پیش و داشتن هوشیاری در امنیت اتحادیه اروپا نقش دارد. نیاز فوری به رقابت پذیری بیشتر اروپا – برنامه ای که اکنون حتی توسط دولت های فرانسه و ایتالیا حمایت می شود – به همین ترتیب به اولویت های سنتی انگلیس پاسخ می دهد. با وجود تمام صحبت های مربوط به ادغام منطقه یورو ، کشورهای عضو اروپای شمالی می خواهند اطمینان حاصل کنند که به راحتی با اقتصاد فقیرتر و کندتر جنوب روبرو نخواهند شد. سایر کشورهای خارج از منطقه یورو در مورد مشروبات الکلی احتیاط خواهند کرد و می خواهند اطمینان حاصل کنند که اتحادیه اروپا به جای 19 سال به فعالیت خود ادامه می دهد. این تحولات فرصت های سیاسی را برای انگلیس ایجاد می کند.
در واقع ، منطقه یورو یا هیچ منطقه یورو ، هیچ کشور اتحادیه اروپا ادعای خودکار رهبری ندارد. فرانسه یک قدرت بزرگ نظامی است اما دارای اقتصادی دشوار است. آلمان یک نیروگاه صنعتی است اما تمایلی به هدایت در امور دفاعی ندارد. هیچ یک از مراکز مالی جهانی برای رقابت با لندن وجود ندارد. در اروپا با محافل متداخل و متحدالمرکز ، شاید بریتانیا ، یک کشور عضو غیر عادی با یک پا در مرکز اروپا ، یکی در حاشیه آن و چشم به جهان گسترده تر ، بهترین گزینه برای رهبری است.
تغییرات جمعیتی و اقتصادی سالهای آینده نیز مورد توجه قرار گرفته است. طبق برخی تخمین ها ، تا سال 2030 ، انگلیس بزرگترین اقتصاد اتحادیه خواهد بود. همچنین در مسیر پیشی گرفتن از آلمان و تبدیل شدن به بزرگترین کشور عضو آن است. این باید سود سهام – عددی ، در پارلمان و م institutionsسسات – و نمادین را پرداخت کند.
به دلایلی که در بالا توضیح داده شد ، من مطمئن نیستم که همه اینها باید ستون فقرات پرونده Remain باشد ، هرچند که امروز مداخله آقای اوباما مفید است. اما این چیزی را به طرفداران اروپایی می بخشد که بتوانند با شکست شكست یورو اسكپتیك مقابله كنند (“انگلیس عملا هیچ نفوذی در بروکسل ندارد”) بیان عنوان) و اتهامات زیر پا گذاشتن چشم اندازها و جاه طلبی های انگلیس. شاید لحظه ای که می توان این استدلال را به طور کامل مطرح کرد ، پس از رای گیری باقی مانده باشد (اگر نتیجه این همه پرسی واقعاً نتیجه آن باشد). اگر قمار او نتیجه بدهد ، آقای کامرون دریچه ای خواهد داشت که می تواند جایگاه کشورش را در اروپا تغییر دهد و سیر جدیدی را توصیف می کند ، قبل از این که به درام بزرگ سیاسی بعدی بپردازیم: نبرد برای جایگزینی او. مسیری که به رهبری مشکوک و عمل گرای انگلیس در قاره ای که به شدت به آن احتیاج دارد ، میراثی است ، می تواند باشد. همانطور که آقای اوباما گفت: “بله ما می توانیم!”